ستیون آگولا اوتینو، مشاور رئیسجمهور کنیا، در گفتوگوی اختصاصی با پایگاه اطلاع رسانی اتاق تعاون ایران، دومین همایش بینالمللی اقتصاد تعاون در تهران را «فراتر از یک کنفرانس علمی» و «حرکتی ملی» توصیف کرد. او با اشاره به نقش روزافزون تعاونیها در اقتصاد جهانی، از تجربه ایران در نهادینهسازی تعاون بهعنوان یک راهبرد ملی تمجید کرد و تأکید داشت که آینده توسعه عادلانه و پایدار در گرو همکاریهای منطقهای و «دیپلماسی تعاونی» است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
۱. ارزیابی شما از برگزاری دومین همایش بینالمللی اقتصاد تعاون در تهران چگونه بود؟
من واقعاً تحت تأثیر این همایش قرار گرفتم. راستش انتظارم این بود که یک گردهمایی تخصصی باشد، اما چیزی که در تهران دیدم فراتر از یک کنفرانس علمی یا اداری بود؛ یک حرکت ملی. حضور مقامات دولتی، وزرا، مدیران عالی و همزمان حضور رهبران تعاونیها و حتی فعالان بخش خصوصی، به من نشان داد که تعاون در ایران صرفاً یک بخش اقتصادی کوچک نیست، بلکه در متن سیاست و جامعه جای دارد.
از نظر سازماندهی، این همایش نمونهای از همگرایی ملی بود. و از نظر محتوا، مباحثی که مطرح شد کاملاً همسو با دغدغههای جهانی بود: عدالت اجتماعی، نقش تعاونیها در اقتصاد دانشبنیان، و حتی پیوند تعاون با تابآوری در شرایط سخت اقتصادی. برای من بهعنوان یک مشاور دولتی، نکتهی الهامبخش این بود که ایران توانسته تعاون را در سطح قانون اساسی و اسناد بالادستی خود نهادینه کند. این چیزی است که ما در کنیا هم به آن نیاز داریم.
۲. جایگاه تعاون را در اقتصاد جهانی چگونه میبینید؟
اجازه بدهید یک عدد بگویم: طبق گزارش اتحادیه بینالمللی تعاون (ICA)، امروز بیش از ۱ میلیارد نفر در جهان عضو تعاونیها هستند و تعاونیها سالانه بیش از ۲.۴ تریلیون دلار گردش مالی دارند. این فقط یک آمار نیست؛ این یعنی تعاون دیگر یک مدل جانبی نیست، بلکه یک بازیگر جدی در اقتصاد جهانی است.
در آفریقا، مخصوصاً در شرق آفریقا، بخش زیادی از تولید قهوه، چای و لبنیات از طریق تعاونیها مدیریت میشود. در کنیا بیش از ۶۳ درصد تولید قهوه و ۷۶ درصد تولید لبنیات از مسیر تعاونیها میگذرد. این نشان میدهد که تعاونیها مستقیماً با معیشت مردم پیوند دارند.
در اروپا هم بانکهای تعاونی مثل Crédit Agricole فرانسه یا Rabobank هلند جزو غولهای مالی دنیا هستند. همین مقایسه نشان میدهد که تعاون میتواند هم در مقیاس روستایی و معیشتی و هم در مقیاس بینالمللی و بانکی نقش ایفا کند. به نظر من، جایگاه تعاون در اقتصاد جهانی رو به رشد است، چون به پرسشهایی پاسخ میدهد که سیستمهای اقتصادی دیگر در آنها ناکام بودهاند: عدالت، شمول اجتماعی و پایداری زیستمحیطی.
۳. اهمیت توسعه همکاریهای منطقهای در حوزه تعاون را چگونه ارزیابی میکنید؟
من باور دارم آینده تعاون در همکاریهای منطقهای تعریف میشود. اگر بخواهم مثال بزنم: در شرق آفریقا، شبکهای از تعاونیهای کشاورزی به هم پیوستهاند تا بتوانند محصولات را نه فقط در بازار داخلی، بلکه به صورت جمعی به خاورمیانه و اروپا صادر کنند. این باعث میشود کشاورزان خُرد وارد زنجیرههای جهانی شوند، چیزی که بهتنهایی غیرممکن بود.
همین تجربه را در ایران هم لمس کردم؛ در همایش تهران دیدم که نمایندگان کشورهای مختلف نه فقط برای شنیدن، بلکه برای آغاز پروژههای مشترک آمدهاند. این همان چیزی است که ما در آفریقا نیاز داریم: ایجاد اتحادیههای منطقهای قوی که فراتر از مرزهای سیاسی فکر کنند. از نظر من، اگر کشورهای در حال توسعه دست به دست هم بدهند و شبکههای تعاونی فراملی ایجاد کنند، میتوانند در مقابل شرکتهای چندملیتی بزرگ هم حرفی برای گفتن داشته باشند.
۴. نقش تعاونیها در کاهش نابرابری و عدالت اجتماعی را چگونه ارزیابی میکنید؟
این همان جایی است که من بیشترین اشتیاق را دارم. چون وقتی درباره عدالت اجتماعی حرف میزنیم، بحث نظری نیست؛ درباره زندگی روزمره مردم حرف میزنیم.
در کنیا، من بارها دیدهام که یک کشاورز خُرد با زمین کمتر از دو هکتار، وقتی عضو تعاونی میشود، میتواند محصولش را مستقیم به کارخانههای لبنی یا به بازار صادراتی عرضه کند. این یعنی او از یک فرد کمدرآمد به یک تولیدکننده پایدار تبدیل میشود. حالا تصور کنید همین کشاورز بخشی از سود را دوباره در تعاونی سرمایهگذاری میکند؛ این چرخهی توانمندسازی است.
در ایران هم همین نگاه را دیدم: تأکید روی مردمیسازی اقتصاد و رساندن منافع تعاون به اقشار ضعیف. اگر کشورها تعاون را جدی بگیرند، میتوانند نابرابریها را کاهش دهند بدون آنکه رشد اقتصادی قربانی شود. این همان تعادل کمیاب است که تعاون میتواند به آن برسد.
۵. چه پیامی برای کشورها و همایشهایی مانند ایران دارید که تعاون را بهعنوان راهبرد اقتصادی-اجتماعی جدی مطرح میکنند؟
پیام من این است: تعاون را جدی بگیرید، اما نه بهعنوان یک «گزینه دوم»، بلکه بهعنوان یک «گزینه اصلی». کشورهایی که امروز بهدنبال عدالت اجتماعی و تابآوری اقتصادی هستند، دیر یا زود باید به تعاون روی بیاورند. ایران این مسیر را به خوبی آغاز کرده و با قرار دادن تعاون در سطح قانون اساسی، به جهان نشان داده که این مدل میتواند بخشی از سیاست ملی باشد.
وی در ادامه سه توصیه اساسی به دولت ها را مطرح کرد و گفت: توصیه من به دولتها سه چیز اساسی است:
۱. سرمایهگذاری در آموزش تعاونی
نسل جوان باید درک کند که تعاون صرفاً بخشی از تاریخ اقتصادی گذشته نیست، بلکه مدلی زنده و مدرن برای آینده است. آموزش در این حوزه نباید فقط به کلاسهای دانشگاهی محدود شود، بلکه باید از مدارس شروع شود. در کشورهایی مثل فنلاند و کرهجنوبی، مفاهیم تعاون در سطح آموزش عمومی وارد شده و همین باعث شده جوانان با روحیه همکاری و مالکیت جمعی وارد بازار کار شوند. اگر ما چنین رویکردی را در آفریقا و آسیا جدی بگیریم، میتوانیم نسل آیندهای بسازیم که هم نوآور است و هم عدالتمحور.
۲. چارچوب حقوقی و مالی شفاف
یکی از چالشهای تعاونیها در کشورهای در حال توسعه این است که قوانین، شفافیت و دسترسی عادلانه به منابع مالی ندارند. در نتیجه، تعاونیها در رقابت با شرکتهای خصوصی یا دولتی عقب میمانند. تجربه اروپا نشان داده که بانکهای تعاونی وقتی در بستر یک چارچوب حقوقی روشن فعالیت میکنند، میتوانند به غولهای مالی بینالمللی تبدیل شوند (مثل Crédit Agricole یا Rabobank). دولتها باید اطمینان بدهند که تعاونیها نهتنها از نظر قانونی حمایت میشوند، بلکه در عمل به اعتبارات بانکی، یارانهها و زیرساختهای لازم دسترسی دارند. شفافیت در این حوزه کلید بقای تعاونیهاست.
۳. دیپلماسی تعاونی
ما باید مفهوم “دیپلماسی تعاونی” را به اندازه دیپلماسی اقتصادی یا انرژی جدی بگیریم. امروز کشورها برای نفت، گاز یا تجارت آزاد پیمانهای منطقهای میبندند، چرا برای تعاون چنین پیمانهایی نداشته باشیم؟ تصور کنید اگر کشورهای آفریقا و آسیا یک شبکه تعاونی مشترک برای صادرات محصولات کشاورزی یا صنایع کوچک ایجاد کنند، چه قدرتی در بازار جهانی خواهند داشت. نمونهای از این نگاه را در اتحادیه اروپا میبینیم که تعاونیها بخشی از سیاستهای کشاورزی مشترک هستند. ایران هم با برگزاری چنین همایشهایی قدم در این مسیر گذاشته و این میتواند آغاز شکلگیری پیمانهای تعاونی بینالمللی باشد.
من معتقدم اگر کشورها از تجربه ایران، کنیا، و دیگر کشورها یاد بگیرند و آن را با شرایط بومی خود تطبیق دهند، آینده اقتصاد جهانی میتواند انسانیتر، عادلانهتر و پایدارتر باشد.